بدون تردید جهان بینى و انسان شناسى هر فرهنگ و مكتب، نقش اساسى و مهمّى در انتخاب نوع و كیفیت پوشش دارد.
تاریخچه پوشش در ایران نیز پیوندی عمیق با حجاب، به معنای پوشش كامل و زیبایی شناسی و زیبایی دوستی دارد.
سرزمین ایران سرآمد زیبایی ها و ظرافتهاست، مردم ما حامل فرهنگی عمیق و ریشه دار، با آمیزه ای از دین و تاریخ هستند. تاریخی كه در اقصی نقاط عالم ریشه دوانده است.
پوشش زن و مرد ایرانی از جمله مسائلی است كه از دوران باستان دارای اهمیت بوده است و از ابتدای تاریخ باستانی این كشور تا كنون دستخوش تحولات عمیق نشده و مفهوم آن در فرهنگ ایرانی حفظ شده است.
پوشش زنان در ایران باستان همیشه سبک و اسلوب خاصی داشتهاست. بررسیها نشان میدهد که پوشش تمام بدن در دورههای مختلف تاریخی چه نزد زنان و چه نزد مردان در ایران یک حقیقت بودهاست و به هیچ وجه ایرانیان در برهنگی به سر نمی بردهاند.
ویل دورانت معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجسته است که میتوان ایران را منشاء اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست.(ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۲، ص۷۸ و برتراند راسل، زناشوئی و اخلاق، ص۱۳۵)
تاریخ پوشاک به طور کلی بخشی از تاریخ تمدن و فرهنگ انسان است و برای آگاهی از پوشش در ایران، باید فرهنگ مردم ایران را هم بررسی کرد.
تاریخ چند هزار ساله ی ایران در هیچ كجای خود زنان را باظاهری برهنه یا نیمه عریان ندیده است، مگر آنجا كه دستان بیگانگان تلاش نموده این ملت را از تمدن و فرهنگش جدا كند.
گرچه انتخاب لباس و پوشاك برآیند اندیشه و اراده آدمى است، ولى از بینش یك قوم برآمده و بر بینش و اراده انسانى نیز تأثیر می گذارد و می تواند به عنوان زمینه ساز تعالى یا انحطاط فردى و اجتماعى نقش آفرینى نماید.
مادها
مردم ماد طبق نقوش سنگی تخت جمشید شنلی دارند که مستطیل است و قد آن از جبه بلندتر است و تا نزدیک مچ پا می رسد، بر دو گوشه بالای شنل دو بند تعبیه شده که در جلوی سینه به هم گره زده می شده است. این شنل در اغلب نقوش تخت جمشید بر دوش قوم ماد به چشم می خورد.
کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» درباره ی پوشش زنان در دوران مادها با تکیه بر نقوش برجسته ی برجا مانده میگوید که پوشاک زنان آن دوران از دید شکل با پوشاک مردان یکسان است. در ادامه درباره ی آن نقوش چنین مینویسد: «مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده میشوند. به نظر میرسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذاردهاند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»
هخامنشیان
پارس ها از نظر لباس مانند مادها بودند. کوروش، لباسهای مادی را به خصوص از این جهت که عیب پوش بود اقتباس کرده بود. پس کوروش لباس کوتاه و تن نما را نمی پسندیده و لباس قومی او نیز همان لباس پارسی چین دار بوده و آن را بلند می گرفته اند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای چین و آستین کوتاه است و به زنان دیگر از آن دوره نیز بر می خوریم که اینان چادر مستطیل بر روی همه لباس خود افکنده اند. (علی محمد آشنایی، حجاب در ادیان الهی (انتشارات یاقوت 1378)، ص 1014، 115؛ حجاب اسارت یا آزادی، ص 80)
همچنین توسط یک هیئت روس در دره پازیریک قطعه فرشی کشف شده است که مراسم مذهبی را ترسیم میکنند که توسط چهار زن جشن گرفته شدهاست. آنها ایرانی الاصل هستند و لباس هخامنشی به تن دارند. رنگ پوست شخصیتها سفید، چشم هایشان قهوهای و موهایشان آبی است. در این فرش شباهت لباس زنان با مردان بسیار قابل توجهاست، فرضیهای که توسط هرودوت پیش از این تایید شدهاست.
پلوتارک مورخ یونانی در مورد شرایط ایران در زمان هخامنشیان مینویسد که «هر گاه لازم است زنان ایران از خانه خارج شوند و به سفر روند، درون چادرهای در بستهای مینشینند و چادر را بر روی گردونهای قرار میدهند و حمل مینمایند.» احمد کسروی نتیجه میگیرد که استفاده از چنین چادری ویژه توانگران بوده و افراد عادی جهت رفتوآمد مشابه کوچکتر آن را بر سر میگرفتهاند و به تدریج ظاهر آن تغییر کرده و به صورت امروز در آمده ولی نام چادر همچنان بر آن باقی مانده است.
مردان پارسی مانند زنانشان از نمایش بدن برهنه خود احساس شرم می کردند و جز دو دست، نمایش برهنه هر یک از قسمتهای بدن را خلاف ادب می شمردند از این رو سر تا پای آنها با سربند و کلاه و جبه و ردا و پاپوش (شلوار یا جوراب شلواری و کفش) پوشیده می شد حتی در زیر لباس فراخ و پرچین شان لباسی سفید که شامل یک نیم شلواری سفید همچنین یک پیراهن سفید چسبان بود می پوشیدند که طبق نوشته های استرابون از پارچه نرم و سفید چسبان بوده است. این همانند نیم شلواری بوده است که به قول استاد ذکاء در میان آشوریان به نام شلوار پاکدامنی (عفت) رواج داشته است.
زن در هنر هخامنشی
باستان شناسان حفار در قطعه ای شکسته ای از یک آجر لعاب دار که از بنایی ایرانی در بابل به دست آمده٬ چهره ی زنی را می بینند که با رنگ سفید نقاشی شده است.قطعه آجری از شوش دست سفیدی مزین به دست بند را نشان می دهد که نیزه ای را حمل می کند.البته این دست نمیتواند از آن زنی باشد. حتی گفته شده که ایرانی ها هیچ زنی را نقش نکرده اند. اما ما طبعاً باید به اسنادی که به تصادف به دست می آیند نیز بها دهیم. ظاهراً زن در چارچوبی که برنامه های بزرگ امپراتوری و قدرت فرمانروایی آن را به نمایش در می آورد٬ نقشی نداشته است.اما در میان آثار هنری کوچک به نقش های بی شماری برمی خوریم که به کمک آنها میتوان به تصویر کاملی از ظاهر زنان امپراتوری بزرگ ایران دست یافت. نخستین موضوعی که بی درنگ جلب توجه میکند لباس زنان است که همان لباس چین دار هخامنشی و همان کلاهی است که مردها بر سر دارند.
پوشاک زنان هخامنشی
در مُهرهای زیادی زنان ایرانی با لباس چین دار دیده شده اند. مثلاً بر مُهری که در لندن نگه داری می شود زنی را می بینیم گل نیلوفر بر دست و با موی بلندی که در قسمت پایین چندین گلوله به آن بافته شده است.
در یک مُهر سنگی استوانهای که از دورهی هخامنشی برجای مانده و اکنون در موزهی لوور فرانسه نگهداری میشود، شاهزادهی ایرانی و ندیمههایش دیده میشود که شاهزاده چادر و ندیمهها سرپوش دارند. در طرحی که روی سنگی در ارگیلی ترکیه نقش بسته است، زن ایرانی با پوشش چادر و سوار بر اسب دیده میشود. حتی سرپوشهای پارچهای دورهی هخامنشی از زیر برفهای منطقهی پازریک روسیه پیدا شده است. (سرزمینهایی که نام بردیم، بخشی از امپراطوری پهناور پارسها بودند.)
پوشاک زنان هخامنشی با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی به دو دسته تقسیم میشود: ۱-ملکهها ۲-خدمه ها
ملکه ها:
نوع پوششی که ملکهها داشتهاند پنج دسته است:
۱-لباس چین دار با یک چادر مزین کوتاه: این لباس از دوره ی ماد به آنها ارث رسیده است. بالا تنه لباس ساده و آستین آن بسیار فراخ و گشاد بوده به طوری که کامل بر روی لباس آویزان است.
۲-لباس مزین و چین دار با یک چادر مزین کوتاه: قسمت جلوی لباس به صورت نقوش تزیینی مزین شده و بالا تنه پوش لباس بر عکس لباس قبلی مجلل میباشد.
۳-لباس چین دار بدون چادر: یکی از از انواع لباسهایی که مورد پوشش آنها قرار گرفته لباسی است چین دار متشکل از دو راسته چین که روی آن چادر قرار نگرفته است.
۴-لباس چین دار مزین بدون چادر
۵-لباس ساده با چادر ساده: این لباس ساده و بلند است و روی آن چادری بلند قرار دارد، زیر چادر و روی سر یک تاج قرار دارد.
خدمه ها:
لباسی که به احتمال قوی تنها افراد خدمه در دوره ی پارسی می پوشیدهاند، عبارت است از یک لباس ساده و بلند که معمولاً روی آن کمربندی ساده قرار می گرفته است.
اشکانیان
پس از هخامنشیان و تاخت و تاز اسکندر مقدونی به ایران، هنگامی که وضعیت سلوکیان آشفته بود، اشکانیان ایرانی که از پارتها بودند، به حکومت رسیدند.در این دوران که نفوذ ادیان بودایی و مسیحیت از شرق و غرب، آیین زرتشتی را کمرنگ نموده بود، زنان ایرانی همچون گذشته دارای حجاب پوشیدهای بودهاند.
در این باره چنین میخوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستیندار و یقه راست بودهاست. پیراهن دیگری داشتهاند که روی اولی میپوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بودهاست. روی این دو پیراهن چادری سر می کردند.»
درجای دیگر آمدهاست: «چادر زنان اشکانی به رنگهای شاد و ارغوانی و یا سفید بودهاست. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر میافتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها میپوشانیدهاست.»
درکتاب «پارتیان» نیزآمدهاست: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو برتن میکردند، با شنلی که برافکنده میشد و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پس سر میآویختند.»
همچنین از آثار این دوره، روسری ابریشمین خوش رنگ و نگار و نفیس زنان سنگسری به جا ماندهاست که «ساخته مکنه» نام دارد و سدههاست که زنان سنگسری آن را میبافند و میآرایند. آنان این روسری را به ترتیب خاصی بر سر خود میبندند، که این خود نمونهٔ کامل پوشش سر زنان در زمان اشکانیان میباشد.
در دوره ی اشکانیان پوشش زنان شامل پیراهن شلوار و در مراسمهای رسمی و مذهبی همراه با شال بلندی بوده است که نمونههای آن در مجسمههای دوره ی اشکانیان نمایان است. این مجسمهها بانو اوبال و دخترش را با کلاهی بلند و جواهر نشان همراه با شال بلندی که در پشت آویزان است و گیسوان بافته و جمع شده و پیراهنی دراپه (چیندار به صورت افقی) وشلوار دراپه و جواهرات فراوان نشان میدهد که بسیار یادآور پوشش بانوان هندی است.